بردیابردیا، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 16 روز سن داره

فرشته ی زمینی مامان و بابا

بهترین ملودی دنیا

از 18 روز پیش که با آزمایش خون دیگه مطمئن شدیم از وجود نازنینت، روزشماری میکردیم برای رسیدن امروز یعنی 5 دی ماه! وقتی داخل مطب دکتر شدیم دل تو دل هیچ کدوممون نبود، هر دو بی صبرانه منتظر بودیم تا دکتر حسن پور سونوگرافی رو شروع کنه  بابایی قبل از سونو از دکتر اجازه گرفت تا فیلم برداری کنه.  منم نزدیک دکتر بودم و با نگرانی نگاهش میکردم تا اولین کلمات رو، روی هوا بگیرم  به محض اینکه سونو رو شروع کرد ازش پرسیدم: دکتر ضربان داره؟ دکترم با خوش اخلاقی گفت هیچی نگو میخوام صداش رو بلند کنم تا باباش هم بشنوه!!  و چند ثانیه بعد، من و بابایی هر دو با شنیدن صدای قلبت، از شدت خوشحالی نمیدونستیم بخندیم یا گریه کنیم  آقا...
7 ارديبهشت 1393

اینجا کجاست؟

بردیای عزیزم، تقریبن 6 ماهه که شما فرشته ی کوچولو، مهمون دل مامان شدی و قراره تا چند ماه دیگه به سلامتی زمینی بشـــی  مامان و بابا هم که واسه رسیدن اون روز لحظه شماری می کنن  تو این 6 ماه و البته بعد ازین هم، اتفاقات جور واجور زیادی افتاده و میفته. مامان بالاخره امروز تنبلی رو کنار گذاشته  و تصمیم گرفته قشنگ ترین خاطراتشون رو اینجا ثبت کنه تا یادگاری باشه برای تو و بهونه ای برای نشوندن لبخند به لب هات  بردیای عزیزم، اینجا جاییه برای از تو گفتن و عاشقت شدن  ...
4 ارديبهشت 1393